قدس آنلاین: وقتی از زندگی ائمه معصومین(ع) حرف میزنیم نباید نگاهمان فقط بحثهای مناسکی و عبادی باشد، بلکه باید با این دید به آنها نگاه کنیم که ائمه مظهر جامعیت اسلام هستند. اسلام به این خاطر که کمتر به وجه تولید ثروت حلال در بحثهای اقتصادی و معیشتی آن نگاه شده، مظلوم است. خداوند میفرماید «جَعَلَ النَّهارَ نُشُوراً» یعنی روز برای برانگیختن مردم به کسب روزی حلال است. در آیه دیگری ذکر شده: «جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً» یعنی روز بستر کسب روزی است. حتی در آیاتی دیگر از انسان خواسته شده به آباد کردن زمین بپردازد. روایاتی داریم که اشاره میکند وقتی حضرت امیرالمؤمنین(ع) از اولویت مبارزه فارغ میشدند، معلمی میکردند و وقتی دیگر را به قضاوت میپرداختند و پس از فراغت از آنها، باغی داشت که به آباد کردن آن میپرداختند و در همان حال که بیل میزدند، ذکر میگفتند. اقتصاد عزتمندانه حسینی این است که آنهایی که یار ویژه اباعبدالله(ع) هستند بیشترین خدمت و تولید را دارند، ولی وقت نوبت به مصرفشان میرسد، کمترین مصرف را میکنند. این مدل در ابتدای انقلاب و دوران جنگ انجام شد و نتایج حیرتانگیزی داشت ولی کمکم مصارف، بیشتر و خدمات کاسته شد.
مال صامت، بدترین نوع مال است
افراد مذهبی باید طبق روایات، اطرافیان و فامیل را دور خود جمع کرده و به کار آنها رسیدگی کنند؛ چرا که این کار از بروز و شیوع فساد جلوگیری میکند. باید پول وسیله صله رحم و از انباشت ثروت جلوگیری شود. صله رحم یکی از راههای انسجام دینی است. با این تعریف ایجاد نسبتهای جدیدی که با ازدواج حاصل میشود فرصت جدیدی برای نیروسازی و یارگیری محسوب میشود که نباید از آن غافل شد. فردی از اصحاب امام صادق(ع) از ایشان پرسید: اینکه گفته میشود «حُبُّ الدنیا راس کُلِّ خَطیئَهٍ»؛ آیا بدست آوردن پول برای صدقه دادن و حج گزاردن و دستگیری از ارحام و بستگان و صله رحم با آن ها نیز مصداق آن است؟ امام صادق(ع) فرمودند: این طلب دنیا نیست بلکه طلب آخرت است. نتیجه این حرف یعنی آن حب دنیایی که مذموم است حب و دوست داشتن بلاواسطه دنیاست، وگرنه حب دنیا با واسطه، خوب و درست است. این حرف برای بسیاری از موضوعات دیگر مثل حکومت و شهرت نیز مصداق پیدا میکند؛ یعنی اگر هدف را گم نکنیم و از زمینههای شهرت و زمامداری برای کمک به مردم استفاده کنیم، خوب است. به نظر من حتی محبت به دنیا اگر با این نگاه باشد، خودِ عنصر محبت ایرادی ندارد و ممدوح نیز هست و اگر مؤمنی بگوید مطلقاً علاقهای ندارد مشخص میشود که عیب و ایرادی دارد. پس ما اگر هدف را گم نکنیم و اهداف عالیه داشته و واقعبین باشیم، میتوانیم از خدا پول و ثروت بخواهیم. تربیت بچه نیز باید طوری باشد که او به این منظور تلاش کند و در عین حال اهل انفاق باشد و راه و رسم خرج کردن را نیز یاد بگیرد. اشکالی که در دوران پس از جنگ و به اصطلاح سازندگی اتفاق افتاد، این بود که عدهای در خطبههای نمازجمعه مردم را به تولید ثروت تشویق کردند، ولی حرفی از انفاق و سادهزیستی نزدند. پیگیری صحیح این حرف باید منجر به شکلگیری مؤمنان ثروتمند ولی در عین حال اهل انفاق و سادهزیست باشد. رویکرد نیز این باشد که مؤمنان خرجهای خود را کم کرده و ثروتشان را در راه آرمانها خرج کنند و این کار را به آینده حواله نکنند؛ یعنی نگویند که فعلاً زندهایم و انشاءالله در این راه خرج خواهیم کرد. تعبیر «صدقه دادن در ناداری خوب است» که در روایات آمده، مؤید همین نگاه است؛ یعنی صدقه در ناداری و سادهزیستی در پولداری خوب است. ائمه(ع) مال صامت را بدترین نوع مال میدانند، یعنی ثروتی که در چرخه تولید قرار ندارد و مثل طلا و دلار امروزی در خانهها انباشت شده است.
نظر شما